کد مطلب:314187 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

یا اباالفضل، غلط کردم
حجةالاسلام و المسلمین جناب آقای حاج شیخ اسدالله اسماعیلیان (ره) در تاریخ 24 صفرالخیر 1415 ق نقل كردند:

8. بنده به اتفاق شیخی، از نجف اشرف به كربلای معلی رفتیم. وسیله ی حركت، ماشینهایی بود كه زوار را پس از زیارت به جای اول برمی گرداندند. وقتی وارد كربلا شدیم، شیخ گفت من به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام می روم، و افزود: اما به زیارت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام وقت نمی رسد؛ شد شد، و نشد هم نشد، چون آن حضرت كه امام نیست.

زمانی كه وی از زیارت امام حسین علیه السلام فارغ شد و آمد تا سوار ماشین شود، ماشین از مسافرین پر شده و در حال حركت بود عده ای از مسافرین داخل ماشین سوار بودند و عده ای هم بالای ماشین می نشستند. باری، شیخ دستی به نردبان زد كه سوار شد، اما ماشین نایستاد و حركت كرد و او نیز هر چه فریاد زد، سودی نبخشید...

شیخ با مشاهده ی این صحنه به طرف كربلا برگشت و گفت: یا اباالفضل العباس علیه السلام، غلط كردم، این دفعه دیگر از این بی ادبیها نمی كنم! اگر این دفعه به كربلا آمدم حتما به پابوس شما خواهم آمد.

اینجا بود كه پس از لحظاتی، ماشین توقف كرد و شیخ سوار آن گردید.